اساسی ترین حلقهء سیاست که باید همه افغان ها به آن چنگ بزنند !
                                             محمد عالم افتخار محمد عالم افتخار

در جمع  پیام های محبت آمیز و بزرگوارانه که طی هفتهء پسین انبکس ایمیل بنده را غنا و زیبایی و برکت بخشیده اند ؛ پیش از همه ؛ فقط با بدرقهء بالاترین سپاس ها ؛ پیام چند سطری محقق و دانشمند بلند نظر جناب دکتور صلاح الدین سعیدی افغانی رئیس محترم یکی از بنیاد های فرهنگی نامدار وطن را خدمت دوستان تقدیم میدارم :«

سلام و احترامات خدمت دانشمند محترم عالم افتخار تقدیم است.

از ارسال مطلب جالب و واقعیت های غیرقابل انکار تشکر. با عرض حرمت چند مطلب التقاطی که به فکرم خطور کرد به صورت غیر فورمال خدمت شما ذیلا تقدیم است. من به این باور نیستم که شما مخالف شناخت من درین نکات باشید اما صرف منحیث تأکیدات خویش تقدیم میدارم:

-در حملات یازده سپتامبر۲۰۰۱ هیچ یک از افغانها مجریان و تیوریسنان نبودند. لذا مجازات و روشهای انتقام جویانه (ریوانچ)که در زمان حاکمیت بوش پسر بر افغانها متوجه بود و اجرا شد؛ غیر عادلانه بود و اکستریمیزم و  تروریزم را مساعدت کرد.

بعد از یازده سپتامبر۲۰۰۱ غلطی ها ، افراط ګری ها و تحت نام مبازره علیه تروریزم و اکسترمیزم ؛ مبارزه به ضد اسلام عامل عمده وضع کنونی است. اگر کسی تحت نام مبارزه علیه تروریزم ؛ به روش های رامبویی که قریه با متخلف یکجا انفجار دادن را موفقیت میخواهد ناکام است.

بعد از ۱۱ سپتامبر برای جنګ تمدن ها دست زده شده ؛ این به نفع بشر و صلح جهانی نیست.

بعد از یازده سپتامبر به افراد و حکومات بی کفایت تکیه شد و این کار را حل نمی کند بلکه مشکل میسازد.

آنچه از مسؤلین دولتی درافغانستان میشنوم، آنچه اجراات میګردد تأسف میخورم که اینها اند که به رنج و آلام مردم و تراژیدی مردم اضافه کرده و دوام میدهند.

سیاست اقتصادی غلط، سیاست کدری غط ، حاکمیت افراد عوض قانون، عدم اراده سیاسی برای تطبیق قانون و موجودیت تاثیر بالای سیاست د ر تطبیق قانون و ده ها بی کفایتی عامل این بن بست است.

بلی پاکستان و دیګر همسایه ها در افغانستان مداخله میکنند. بلی پاکستان در بسیاری از پست های بالای دولت حاکم امروز افراد و کارمندان خود را دارد. بلی پاکستان در افغانستان دست بالا دارد. بلی دوسیه های اپراتیفی با لست معاشات این کارمندان بلند بالای حاکمیت امروزی افغانی به روی میز مامورین استخبارات پاکستانی موجود است. بلی استخبارات  نظامی پاکستان برای هر ولایت  افغانستان  مدیریت دارد. بلی کرنیل امام و حمید ګل متقاعد نیستند بلکه کارمندان برحال اند. بلی پاکستان توانسته به روش فعال دو رویه عمل کند. اما بی کفایتی حاکمین ما درین تراژیدی رول عمده دارد. امید وارم به این نکات نیز توجه ګردد. تشکر.

 

Dr. Salahuddin Sayedi
Director Of Afghan Strategic Studies & The Culture Centre of DE HAQ LAARA

phone: +447886 474 638

email: drsalahuddinsayedi@yahoo.com»

 

******

هموطنان گرامی ؛ ملاحظه میفرمایند ؛ که این چند سطر به عبارت خود سعیدی صاحب « التقاطی و غیر فورمال » در واقع چند دفتر عالیترین و حیاتی ترین دانش و بینش ژرف و راهگشا برای همه ماست .

اینکه ایده و سخنی مانند تألیف « دنیا با « آی اس آی پاکستان » است یا با « شورای امنیت » ملل متحد ؟؟!» باعث میشود ؛ افغانها از ابعاد و فواصل گوناگون چنین به هم برسند ؛ پیش از همه نوید خوشبختی است ؛ علت و عامل و انگیزهء آن ؛ درد و درک و احساس و عاطفه و روح و قلب همسو و همسان داشتن است !

پیام های دوستان دیگر هم هرکدام ارزش و بهای بزرگ دارد و همین مؤلفه را استحکام می بخشند . با عرض احترام و سپاس به پیشگاه همه ؛ اینک چند پاراگراف را از میان عرایضی که متناسباً ؛ خدمت شان نوشته و فرستاده ام ؛ اینجا دست چین میکنم و آرزو مندم به عنایت توجه و اقبال دوستانم خواننده گان گرامی سایت های انترنیتی  سزاوار باشد :

سپاسگذار از تمامی دوستان که سر فرصت و کاملاً به حسن صورت به انتشار و استقبال تألیف « دنیا با « آی اس آی پاکستان » است یا با « شورای امنیت » ملل متحد ؟؟!»  پرداختند .

البته گفتنی است که این تیزس ها ـ همه چیز!ـ نیست ؛ ولی عمده ترین و مرکزی ترین شعار سیاسی لحظهء حاضر در مقیاس وسیع ملی و بین المللی را برای ما ارائه میدهد .

فکر میکنم حتی مسألهء سیاسی ، دپلوماتیک ، حقوقی و اخلاقی در پنج قاره است که آیا :

دنیا با « آی اس آی پاکستان » است یا با « شورای امنیت » ملل متحد ؟؟!

ما باید هرقدر نیرو  و هنر داریم  ؛ درین راستا به خرچ دهیم که  قدرت های جهان ؛ خود را مکلف به پاسخ دادن منطقی و عملی ی حتمی به این پرسش ببینند !

شخصیت ها ، احزاب سیاسی ، نیرو های جامعهء مدنی و .. باید بدون هیچگونه بهانه جویی عقب این شعار و این سوال تاریخی را بگیرند!

باید روشن کنم که من با جناب سپنتا هیچگونه شناخت و رابطهء خصوصی و سیاسی و سازمانی وغیره ندارم ؛ هیچگونه مسئولیتی را در برابر ایدئولوژی و مناسباتش با دولت مشهور بالفساد جناب حامد کرزی و نیرو های خارجی به عهده نمی گیرم  و هنوز می پندارم ؛ نگارش این مقاله و انتشار آن ؛ ابتکار محضاً شخصی شان نبوده و با جریانات نیرومند سیاسی ـ دپلوماتیک  فرا مرزی  به نحوی از انحا در تفاهم انجام شده است .

همین تزیس و فریاد همیشه در نوشته ها و داد و بیداد افغان ها وجود  داشته است ؛ ولی انحصارات رسانه ای امپریالیستی که متأسفانه سمت و سو دهی ذهنیت عامهء جهانی را در سلطه دارند ؛ آنرا نه تنها برجسته نمی کرده اند بلکه شدیداً ماست مالی و گم و گور می ساخته اند و حتی علیه آن نشرات و تلقینات داشته اند .

اما اینبار مقام مشاور ارشد امنیتی ی دولت افغانستان ؛ سابقهء وزیر خارجه بودن و شهرت معتدل شخصیتی ی آقای سپنتا همراه با روالی که در سایت ویکی لیکس دیدیم ؛ و مساعدت های هنوز ناشناخته ؛ دست به دست هم دادند و این فریاد زجر آلود همیشه گی ی افغانستان ـ فریادی که اصلاً برابر عمر پاکستان درازا دارد ؛ به گوش جهانیان طنین انداز گردید !

چنانکه اکنون پس از بسط و قبض آن دیده می شود ؛ این شعار و فریاد هنوز رسایی و گویایی  ایرا که می توانست ، نداشت . خوب ، درین امر نباید بر آقای سپنتا خورده گرفت ! بلکه باید به کار بیشتر برای رسایی و همه گانی و ملی و بین المللی گشتن بیش از پیش آن همت گماشت !

افغانها بد بختانه در وضع کنونی ؛ انتخابی جز میان بد و بدتر ندارند . همان روند شورای امنیت و ایساف و ائتلاف مبارزه با تروریزم  یک طرف است و پاکستان و طالبان و القاعده و سیاهی ی ذغال سنگ و قیر و شب و گور و لحد یک طرف !

باید آن روند به نتیجه برسد و روند های پاکستانی ـ عجالتاً صرف نظر از چگونه گی های شکل گیری و مداومت آنها تا کنون ؛ ناکام و غیر قابل بازگشت گردد .

می بینید که همین هدف و برنامهء جنگ ـ ولو ظاهری ـ منافقانه ـ عوامفریبانه و.. و..و.. ـ در منطقهء ما به تصویب شورای امنیت ملل متحد است !

ائتلاف و امریکا و ناتو و سردمداران سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن ؛ میتوانند به این اصل و حقیقت صادق نباشند و حتی خیانت کنند ـ کما اینکه خیانت کرده اند ـ ولی نمی توانند از آن انکار ورزند !!!

و این ؛ برای مردمی که در چنان دو راهی انتخاب است ، وریانت سومی ندارد و در مرحلهء کنونی نمیتواند وریانت سومی داشته باشد ؛ ثروت سیاسی ، اخلاقی ، حقوقی ... بیحد بزرگ و شانس و فرصت طلایی میباشد . 

به هرحال این پیشنهاد که شورای امنیت به مناسبت دههء فیصلهء خود ؛ در زمینه حتماً به شور و غور و انالیز عمیق پرداخته حقایق جریانات این دهه را مورد قضاوت قرار داده تجویزی سازنده  اتخاذ نماید ؛ چیزیست که حتی باید با امضا های هزاران افغان به شورای امنیت احاله شود .

عرض من این است که رسیده گی به همه چیز حتمی است و قبض و بسط همه جهات واقعیت های سرزمین ما و سرنوشت ما حتی میتواند ضرورت و اهمیت تاریخی و جهانشمول عجالتاً غیر قابل اندازه گیری داشته باشد ؛ ولی به لحاظ ابرام سیاسی ـ نظامی ـ دپلوماتیک یک ترتیب و انتظام ؛ در تقدم و تأخر لازم دارد .

حالا باید همین اصل و پرسش را اولیت داد و بر جسته کرد که « دنیا با « آی اس آی پاکستان » است یا با « شورای امنیت » ملل متحد ؟؟! » ،

و این شورا باید دههء جنگ و چون و چرای بن بست ها و انحرافات آنرا  قطعاً   مورد تفتیش و رسیده گی و بررسی قرار داده و باز گشت همه به موضع اصولی و قانونی ی نخستین را حکم نماید !

من شخصاً چنانکه آقای سپنتا تصریح کرده اند ؛ نه علاقه مند و طرفدار گسترش جنگ به پاکستان هستم  و نه عقیده دارم که چنین نیرو و اثر در سخن و قلم من باشد که کسی را بدینکار تحریک و تحریص بنماید . بدبختانه جنگ موجود است و جاری است و میتواند خیلی وخیم و حجیم هم شود .

 اما روشنگری ی سیاسی به جا و به هنگام کردن  و تولید صدای روشن و هماهنگ و فهما و قدرتمند ملی افغانها ؛ رسالت تأخیر ناپذیر ماست و خوشبختانه چنین کار سترگ و مبرم  تاریخی را خیلی اندیشمندان با درد و بادانش و دلیر ما هم اکنون به ویژه در سایت های انترنیتی افغانی  بدون در نظر داشت کوچکترین مزایای مادی و شخصی و با قبول همه پیامد ها و مخاطرات آن ، رستمانه انجام میدهند و بایست در جستجوی امکانات هرچه مردمی تر و توده ای تر شدن پخش و انتقال و گسترش آن باشیم !

جنگ به خاطری هست و ادامه دارد که نیروی منطق و خرد و درایت اُفت کرده است ؛ فساد و مافیا و قطاع الطریقی و بی امنی هم از همین مُرداب تغذیه میکند و فربه میشود .

لذا پر و بال یافتن کار سیاسی  و امکان چنگ زدن  هرچه بیشتر مردم و نیرو های مؤثر شان به حلقهء اساسی سیاست و ستراتیژی سیاسی  ؛ جنگ و سایر آفات همسو و همزاد آنرا  تضعیف مینماید .

 اینکه من گفته ام سرنوشت این جنگ نهایتاً باید در اسلام آباد تعیین شود ؛ مانند ضیاء الحق ها و اختر عبدالرحمن ها ؛ آرزو و هدف « آهسته آهسته سوختن و یا تند تند سوختن » آنرا ندارم .

در صورت پیدایش و غلبهء تعقل و تدبر سیاسی و دپلوماتیک عین هدف میتواند ؛ مثلاً طئ یک کنفرانس منطقوی  و بین المللی بر آورده شود و باز هم سزاوار تأکید است که تقویت نقش و مقام و اتوریتهء سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن در زمینه  ؛ که منجمله به دلیل زور گویی ها ، خود سری ها و بی مسئولیتی های  دولت جورج بوش و دنباله روانش  چون اسرائیل و پاکستان به سختی صدمه دیده  ؛ بسیار ضروری و حیاتی است .

همانگونه که نقش توده های مردم افغانستان در ناگزیر ساختن دنیا به حل وفصل قضایای سرنوشتی شان مهم است ؛ مردمان پاکستان هم عین نقش را دارند و اعتلای همچو درک از واقعیت جریانات پیرامون ؛ برای آنان نیز سازنده و سودمند باید باشد .

خلاصه چنگ زدن محکم به این حلقهء سیاست و دپلوماسی ؛ ناتوانترین مردمان افغانستان و پاکستان و کشور های در گیر در منطقه را که هم جان فرزندان شان و هم نیروی اقتصادی و مالی و هم حیثیت و اعتبار انسانی خود را  روز تا روز از دست داده می روند ؛ به توانایی های عجیب و حیرت انگیزی می رساند .

همه بر این توانا میشوند ؛ افشا و رسوا کنند که حلقات افراطی ی امپریالیستی و صیهونیستی نه شعور و شائیسته گی لازم برای نماینده گی و نیابت از آن ها و بشریت را داشته اند و میتوانند داشته باشند و نه حاضر شده اند و حاضر میشوند که از دسته جات گلادیاتوری وحوشی که برای اهداف « جنگ سرد » آماده و استعمال کرده بودند ؛ دیگر به نفع صلح و دموکراسی و مدنیت و ترقی و تنور و حقوق بشر و حقوق زن وکودک ...حتی مطابق نورم های کاپیتالیستی  صرف نظر نمایند !

همه بر این توانا میشوند افشا و رسوا کنند که  قریباً تمامی بازی های سیاسی ـ نظامی ـ استخباراتی درین دهه تحت نام و پرچم ملل متحد و اجماع جهانی ؛ بازی های شوم و شنیع با عقل و شعور و شرف و منافع دور و نزدیک مردمان افغانستان و پاکستان و امریکا و انگلیس و سراسر بشریت بوده است !

همه بر این توانا میشوند که افشا و رسوا کنند نه تنها جنایتکاران جنگی بلافصل و مستقیم دوران «جنگ سرد» و دوران مبارزه با تروریزم تحت پرچم ملل متحد ؛ طرد و منزوی و محاکمه و مجازات گردند بلکه کسان شامل در تیم بوش و بلر و شرکای دیگر هم به پای میز عدالت بشری کشانیده شوند .

چنگ زدن محکم به این اساسی ترین و مرکزی ترین حلقه سیاست و دپلوماسی ؛ مردم افغانستان اعم از پشتون ها و سایرین را قادر میسازد ؛ افشا و خنثی کنند که تقریباً هیچ چیز از کنفرانس « بن » تا کنفرانس لندن و کابل حتی برابر با ساده ترین معیار های دموکراسی و مدنیت و حقوق بشر غربی به نفع  و با شراکت آنان و نماینده گان نسبی شان انجام نگرفته و قلدوران خاین به نظام و قانون و عرف و عنعنات  خود دنیای غرب ؛ فقط  با مهره های مزدور و منفور و بی اهلیت و بی وجدان  خصوصی ی شان  بازی ها با راه انداخته  و به چشم مردمان خویش و جهانیان پیوسته خاک پاشیده سرانجام همه را در بدترین و وحشیانه ترین بحرانات و گرفتاری ها مقابل ساخته اند .

چنگ زن به این حلقهء بنیانی ی سیاست و دپلوماسی روشنفکران ، طبقه متوسط ، دهقانان ، کارگران و سایر اقشار مردم افغانستان را قادر میسازد ؛ افشا و رسوا نمایند که سیاست های اقتصادی و مافیایی اعمال شده تا کنون در افغانستان ؛ اساساً به هدف خانه خراب کردن ، بیکار و بیچاره کردن ؛ به سقوط کشانیدن صنایع ملی و تخریب اساسات زراعت و مالداری و باغداری و صنایع دستی و حرفه های شریف و مفید خانه گی ... بوده است !

 چنگ زدن به این حلقهء اساسی سیاست و دپلوماسی همه را قادر میسازد افشا و رسوا و مستند و متقن سازند که در عقب این بازیها تحت نام و پرچم ملل متحد و بشریت متمدن ؛ توحش سیستماتیک مقابله با سنن و ارزش ها و اخلاقیات پاک و پسندیدهء افغانها و مسلمانان ؛ بد نام کردن نهایی و ضربه پذیر ساختن استراتیژیک دین ومعنویت اصیل محمدی به نفع صیهونیسم و ایوانجلیسم فاشیستی ـ امپریالیستی دنبال شده است که القاعده و طالبان و افراطیت تزریق شده در افغانستان و جهان اسلام ؛ خود بخش اصلی همین توطئه سیاه و کثیف است .

چنگ زدن همه به این اساسی ترین حلقهء سیاست و دپلوماسی مارا قادر میسازد ؛ همه آنچه که مثلاً جناب دکتور سعیدی خاطرنشان فرموده اند و آنچه که دوستان دیگری به حق ؛ در انترنیت و مطبوعات و کتاب ها و آثار ارجمند شان طرح و اثبات و فورموله نموده اند و مینمایند ؛ به نیروی مادی مبدل شده و در یک کلمه : دین و قرآن و سرنوشت ملی و کشور و سرزمین ما به اقتدار و خود ارادیت و دفاع از خود نایل آید و ما قدرت مانور در معادلات جهانی و توانایی شراکت های برابر منافع با مردمان و کشور ها و دولت ها و نیرو های مطرح دور و نزدیک  منطقه و جهان را کمایی و تحکیم و نهادینه نمائیم !

در پایان برای آن دوستان مخصوصاً دو تن از خواهران مهربانم  که راجع  به امنیت من ابراز نگرانی فرموده اند ؛ با ابراز امتنان مخصوص ؛ عرض میدارم که من مسلماً از جان خود سیر نیامده ام ؛ ولی این وطن به خاطری هست و خواهد بود که فرزندان آن همیشه چشم در چشم دژخیم سروده اند :

ترک مال و ترک جان و ترک سر    در رهء محبوبه  اول  منزل  است !

جان من و جان هیچکدام از آحاد ما گرامی تر از جان آن نوعروسان و تازه دامادان نامراد و ناکام خاصه پشتون این سرزمین نیست که به فجیع ترین و وصف ناپذیر ترین وضع ؛ شور انگیز ترین ساعات عشق و سعادت شان ؛ به شوم ترین و هول انگیز ترین  حالت تیت و پاشان شدن پیکر های پاک و بساط های جشن و سرور شان مبدل شده است و میشود .....

بر علاوه ؛ این دیوهای  دد سرشت جنگ لعنتی از هردو جانب ؛ ساعت به ساعت چه فاجعه ها نیست که در این مرز و بوم نمی آفرینند !؟

تا وقتیکه می ترسیم ؛ توانایی تغییر این سرنوشت شوم را نخواهیم یافت !

بیائید ؛ حتی برای دشمنان و مخصوصاً برای دشمن ترین دشمنان ؛ عقل و خرد و «مردانه گی » و عاطفه  و شهامت و لیاقت انسان بودن آرزو کنیم !

 

                                    کمترین همه و آرزومند بهترین ها برای همه :

                                                                    14 میزان 1389


October 6th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات